نوشته شده توسط : عارف

علي (ع) ،تنها ترين تنها

 

خداوند براي تنهاييش ادم را آفريد

محمد (ص) سلمان را يافت

اما ...علي (ع) تا پايان حياتش تنها ماند واز ميان خيل شيعيانش جز چاه هاي پيرامون مدينه كسي را نداشت

واي بر ما

گاهي علي را تا حد خدا بالا مي بريم واو را مي پرستيم وگاهي اورا تا حد يك ترسويي كه نتوانست حق خلافت خود را از ابوبكر وعمر بگيرد وفقط نشست واه وناله كرد پايين مي اوريم

 

همانگونه كه خداوند بر فرشتگان مقرب درگاه خود فرمود كه اين بشر خليفه وجانشين من بر زمين است واورا سجده كنيد ،اين علي بود كه به ادم وادميت معني وارزش بخشيد وتمام مخلوقات خداوند بر او سجده كردند

 

چقدر سخت است در ميان انبوه شيعيان خود باشي وحرفت را نفهمند ومنظورت را نگيرند ودر ميان ياران بي شمار خود تنها باشي..

              ((نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت ... متحيرم چه نامم شه ملك لا فتي را))

 

((پيش از تو ، هيچ اقيانوس را نمي شناختم كه عمود بر زمين بايستد

پيش از تو هيچ فرمانروايي را نديده بودم كه پاي افزاري وصله دار به پا كند ، ومَشكي كهنه بر دوش كشد وبردگان را برادر باشد

شب از چشم تو ،آرامش را به وام دارد  وطوفان ،از خشم تو ،خروش    كلام تو گياه را بارور مي كند  واز نفست گل مي رويد

چاه از آن زمان كه تو در آن گريستي ،جوشان است ...سحر از سپيده چشمان تو مي شكوفد  وشب در سياهي ان به نماز مي ايستد ...هيچ ستاره نيست كه وام دار نگاه تو نيست

به پاي تو ميگريم با اندوهي ، والاتر از غم گزايي عشق  وديرينگي غم

براي تو با چشم همه ي محرومان مي گريم با چشماني ،يتيم نديدنت ... گريه ام شعر شبانه توست

كدام وامدار تريد؟

دين به تو ،يا تو بدان؟ ... هيچ ديني نيست كه وامدار تو نيست

تبارك الله احسن الخالقين

خجسته باد نام خداوند كه نيكو ترين آفريدگاران است  ونام تو   كه نيكو ترين آفريدگاني..))

                                                                              ((سيد علي موسوي گرمارودي))

ماه اين مسافر تنها ،آواره ي دشت هاي خاموش وخلوت آسمان ، آن شب ،در نخلستانهاي ساكت پيرامونه مدينه چشم به راه علي بود ،اين زنداني تنهاي خاك ،مهتاب پرشكوه وبلند وزيباي زمين ،

اما فقط ماه نبود ، كودكان وبينوايان زمين نيز به دنبال آن يار آشنا ، ان محرم ومرهم زخم ها ،آن كوه ارامش كه با دلي پر از درد ارامشي چون كوه داشت وهميشه بر زبان جمله اي مي راند كه از علائم مومن  آرامش واندوه است، بودند ... اما دريغ كه ديگر آبروي انسان رفت وانسانيت مُرد.

 

به خداي كعبه سوگند كه رستگار شدم

رستي اگر علي نبود عدالت ،خشوع، محبت ،مهرباني ،صبر، سخاوت ، بزرگمنشي وهزاران كلمه ي ديگر را چگونه  معني ميكرديم؟  

چرا در شبي كه قرآن بر زمين نازل شد، در شب قدر ، علي ضربت خورد ودر شب ديگر از دست دوستان ودشماناني كه هردو يكي بودن راحت شد وبه شهادت معني بخشيد؟

 



:: موضوعات مرتبط: مولا علی , ,
:: بازدید از این مطلب : 497
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : 1 مهر 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد